سلام سلام .

طاعاتتون قبول حق . 

اومدم غُر بزنم و برم .

* مدتی بود جذب گروهی شده بودم که مطالبش و راهکارهاش شدیدا بهم آرامش میداد و به پاسخ خیلی از سوالهای ذهنم رسیدم . کلا بانی اون گروه رو دوست داشتم . اما از اونجا که من اهل بت ساختن از آدمها نیستم و نمیتونم یکی رو در حد خدا ببینم و از طرفی وقتی بین حرف و عملش تناقض ببینم دیگه زده میشم اینبار هم همین اتفاق افتاد و من خیلی زیبا از اون گروه کشیدم کنار و صد البته از نگاه تک تک افراد اون گروه الان من یک بی لیاقت نفرین شده ام :-)))) از این توهمات قبلا یه بار دیگه یه شخصی زده بود و هنوزم توهم خداگونگی داره :-))) بگذریم .

** متاسفانه بابا درگیر بیماری بدخیمی شده و از اسفندماه درگیری روحی بدی پیدا کردم. یه بار اواخر بهمن ماه عمل جراحی شد که اواخر اسفندماه جواب پاتولوژیش به دستم رسید و چند روز فقط تو خلوت خودم اشک ریختم و دیروز که مجدد جراحی شدن . و باز باید منتظر جواب پاتولوژی بمونیم تا دکتر برای روال درمان تصمیم قطعی بگیره . لطفا برای بابام دعا کنین . من آدم نرمالی نیستم و نتونستم با این مشکل کنار بیام . 

واقعیت اینه فشار کاری و روحی اخیر بابت کرونا و از طرفی مشکلات شخصی خودم ناجور کم توانم کرده و اعتراف میکنم این روزها اگر روکسی و محبتهای بی منتش نبود هر روز باید زانوی غم بغل میکردم و اشک میریختم و فریاد وا اسفا سر میدادم . ولی اون لعنتیه دوست داشتنی نمیزاره . 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها